حقیقت آن است مسئله اصلی اینان ، رفتار های بوروکراتیک ، ناصادقانه عدم اعتماد به مردم ، دروغ گفتن به ملت و مدیریت قجری مسئولانی نیست که بدترین مدل های جهان سومی را در پیش می کیرند و فدقد تقوی و صداقت نسبت به مردم هستند . بلکه فرصت طلبی و جو سازی در هر مجال اندکی است تا ماهیت ابلوک و ابلق و دو رو و نهتن روش خود را آشکار سازند و فرصت را برای تخریب نظام دینی به سود یک استحاله سکولاریستی از دست ندهند . یکی از سایت های چپ ، که سیماچه ای انقلابی دارد ، با هو و جنجال برنامه هایی منتشر می سازد که معنایش آن است جمهوری اسلامی در مسیری غیر انقلابی افتاده است . شجاعت مقابله به مثل علیه اسراییل را از دست داده است . و راه انفعال و از دست دادن اقتدار و چسبیدن به مذاکره ای بی سرانجام را پیشه کرده است .
از دلایل این از کف رفتن قدرت بازدارندگی ، گردن گرفتن خرابکاری های دشمن و ....اتهام دروغگویی به مردم از سوی حکومت است .
آیا چنین است ؟ ماجرای شهادت شهید جمهوری ، ابراهیم صادق الوعد، محبوب مردم رئیس جمهور رئیسی را ایران به گردن گرفت و دروغ گفت ؟ و اعتماد مردم را از کف داد؟ آتش سوزی بندر شهید رجایی ، یک اقدام تروریستی بوده که ایران ، آن را از ترس به گردن گرفته ؟ و.....؟
☆☆☆☆☆
این داوری ها نشان چیست ؟ زبان و زاوبه دید یک متن، نقش مهمی در فاش کردن نیات باطنی متن وارد . اگر کسی ادعای دوستی کند ، اما در هر فرصت زبان نیش و ویرانگری و استهزا بگشاید وبا طرح دشمن همدلی و همسویی داشته باشد ، ادعای همگامی با انقلاب، یک دروغ است حتی اگر وجوهی از نقدش به امر واقع اصابت کند .
اجازه بدهید به یکی از این برخوردهای چپ گرا های برخوردار از مواهب زندگی در جامعه استکباری و ادای دین به آن ها اشاره کنم . بدیهی است که قدرت حاکمدر انگلیس و آمریکا سودی از تحمل حضور اینان و تدریس شان در دانشگاه هاشان می برد و در فتنه انگیزی هاشان نقشی خواسته یا ناخواسته برایشان در نظر داشته اند . اگر فلان دکتر فیلسوف مآب و شارح مثنوی و یا فیلسوف بازیگر و نمایشی اسلوونبایی ، آقای ژیژک ، سودی مقتضی در زمانی محتاج به همسویی اینان برای قدرت سرمایه جهانی نداشت ، این همه امکانات در اختیار انان یا دلقکی به اسم رضا پهلوی و کارگزارانی مثل هوشنگ امیر احمدی ها و میلانی ها و بیضایی ها و بشیریه ها و بهایی ها و کمونیستهای آمریکایی مثل کومله و سلبریتی هایی مثل پناهی و فرهادی و رسول اوف و متافقین و سبزها و دم و دستگاه میرحیین موسوی و نهضت آزادی و غربگراها و شرق گراها نمی گذاشت . مروری بهگفتار هریک از بلندگوها و پایگاه های مجازی چپ و راست و انقلابی نما ونو لیبرال ، حقیقت درونی شان را فاش می کند. می گویند وقتی یک کشتی آتش می گیرد اول موشها می گریزند . از موش نمی توان انتظار و توقع ماندن و تلاش کردن داشت و مشارکت در خاموش کردن آتش و باز سازی نیروی از دست رفته و تسلی و ایستادگی . در این اوضاع موش ها خود را افشا می کنند و نقاب بر می دارند . انتزاعی ترین برخورد فاقد زمان شناسی و درک شرایط دستاویز این ها برای شلوغکاری است ناگهان مرز نیروهای صادق و انقلابون اصیل را با خائنان در هم می ریزند و همه را به یک چوب می رانند. مثلا مسئول جدال با تصویر سازی کاملا سوبژکتیو و جعلی و فیک وانمود می کند ایران همه چیز را از دست داده و دیگر مثلا پژاک هم حالا این حس را دارد که در ایران حکومت قوزمیتی است که اسراییل هر کاری خواست با او می کند و حکومت از ترس دم بر نمی آور و خودش به گردن می گیرد و در بلوچستان هم جندالله می بیند ارکان اقتدار نظام یکایک از دست رفته و دچار ضعف امنیتی عظیم شده و ..... چنین احساسات و تفکر درونی اش را بروز می دهد به تک تک جملات این افراط گرایان چپ رو دقت کنید ببینید همان تهمت مذل المومتین از کلماتشان بیرون نمی زند و ببینید در آن کمترین حس دوستی که تا دیروز نقشش را بازی می کردند وجود دارد و بنگرید چگونه مجال را برای کوبیدن جمهوری اسلامی و عقده گشایی ازدست نمی دهند و غیر قابل اعتماد بودن شان را فاش می سازند :
شما دروغگو هستید
شما همان کسانی هستید در باره کور شدن امانی دروغ گفتید . زن یک جانباز را واداشتید در توئیتر توئیت دروغ بزند می توانستید راست نگویید .توریه کنید و دروغ نگویید . دروغ گفتن نابود کننده اعتماد اجتماعی است آقایانی که بر حکومت ایران چنبر زده و ارث پدرتان به حساب می آورید ابتدایی ترین اصول حکمرانی را یاد بگیرید.
دروغ نگویید
خوب این جملات چنان اغواگر است که هر مخاطب ساده دل را جذب می کند . یک انسان انقلابی راست گو دارد دروغگویی دولتی را افشا می کند چه بهتر از این اما فریب کجاست ؟ در این واقعیت است که تا دیروز جریان انقلابی و غربگرا را تفکیک می کردند و می دانستند استقلال، و آزادگی و قدرت مردمی انقلاب و قدرت امنیتی و نظامی و سپاه و توسعه موشکی و تلاش رشد علمی و تکنولوژیک و عدالتخواهی و رهبری میلیونها ایرانی موُمن و امید طبقات زحمتکش و استقامت و وفا داری به انقلاب و....همه و همه بر گرد امام خامنه ای جریانی متضاد غربگرایی می یازند و جانبازان و فداکاران انقلاب یک جریان متمسک به ولایت فقیه هستند و اقتدار جمهوری اسلامی به این قدرت معنوی است . اما حالا دروغگو خود این افراطیون چپ بی ریشه اند که وانمود می کنند کل جمهوری اسلامی دروغگو و ترسزده است و قدرت و اقتدارش نابود شده است . آیا بلاهت از این بیشتر که آدم نفهمد اقتدار ریشه این انقلاب در ایمان و ایستادگی است و عناصر مقاومت در انقلاب اسلامی و نظام ولایت فقیه کمتربن خدشه ای نپذیرفته است. اما بی دینی نمی خواهد ریشه اسلامی این اقتدار را درک کند و بپذیرد و نمی خواهد دریابد ابن ریشه با نظام ولایت فقیه تحقق و تجسم یافته است . برای همین اعتمادی به ولایت الهی و درستی تصمیماتش ندارد و به عقل ناقص و نادانی و بی خبری و جلوه فروشی و خودنمایی خود غره است . و همین بی تقوایی او را وامی دارد بگوید"در این آتش سوزی که مقصر مسئولان جمهوری اسلامی هستند که ایران را در موقعیت جنگ با اسراییل قرار دادند پروتکل های امتیتی نمی گذارند . و اینان منگول و دچار عقب ماندگی هستند و از یک سوراخ هفت بار گزیده می شوند ."
" اینان سرشانرا زیر برف گرده اند . راست نمی گویند .دوهفته بعد دو تا دربان و را دستگیر می کنند و بعد هم از قول شبکه ۱۲ و ۱۴ اسرائیل خبر دست داشتنآنان را مطدح می کنند و یواش یواش کردیت آن را هممی گیرتد و.....
گردن گیری نظام چنان گردن کلفتی دارد که اگر ترامپ دهن لقی نمی کرد شهادت سلیمانی را هم گردن می گرفت و می گفتماشین ابوالمهدی اتفاقی خورده به ماشین حاج قاسم ومنفجر شدند و.. و این همه فضاحت برای آن است کهچشمش را بسته و فریاد می رند هبچی مهمنیست منفقط می خواهم مذاکره کنم . صراط مستقیم مذاکره است .و....."
☆☆☆☆
در این صحنه سازی کمیک ، تنها یک نکته اصل است ، آقای چپگرای رفیق غار دیروزی ما چناندر نقش انقلابی گری فرو رفته که سطحی بودن مفرط نگرش و زهر آگینی سموم دروغی را که به جانو اعتماد مردم تزریق می کند ، احساس نمی کند .
باید بگویم غلط های بزرگ این نمایش و تاراستی آن در کجا مخفی است:
۱_ آیا این تازگی دارد که جریان نولیبرال و مخالف جمهوری دینی و خط امام سر چشمه رفتارهای دروغوار بوده و از روز اول نه امام و آقای خامنه ای و سلیمانی و سید حسن نصرالله و هزاران رزمنده شهید گمنام ونامدار یعنی باکری ها و بروجردی ها و باقری ها وچمران ها و زین الدین ها و کاظمی ها و تهرانی مقدم ها و..... اهل دروغ بودند ، بلکه بنی صدرها و اهل نفاق ، غربگراها و ... در همه نهادها چه ریاست و چه وزارت و وکالت بوده اند که دروغ گفته اند و این روش عقب مانده تازگی ندارد که حالا بدوش کل نظام فاکتور می شود . دروغ اینجاست که گوینده این دو گانگی حق خواهی و سیاست ماکیاولیستی را در ایران می داند و حالا آن را به حساب کل انقلاب و ولایت فقیه می گذارد . و مردم را نسبت به حقیقت نظام اسلامی بی باور می سازد . آیا هزاران حماسه شکوهمند مقاومت و پیشرفت علمی و نظامی و امنیتی و ....دروغ است ؟
۲_بیادم می آید سال ۵۷ گروه های چریکی ، اصرار داشتند که امام فتوای مبارزه مسلحانه چریکی بدهد .افق دزک آنان و منافع هژمونیک مشی چریکی که برایشان مقدس بود و ....این راه خونین را بهترین راه وانمود می کرد چون صحت وجودی آنان را تایید نی نمود . ما تشنه راه افتادن مشی چریکی وسیع بودیم . تا به ترور و کشتار و جنگ مسلحانه دامن زنیم .
اما امام خمینی ، یک انسان ساخته شده ، یک عبد حق تعالی ، یک مرد مسئول نسبت به جان تک تک مردم و حتی ارتشیان بود ته خونی غیر ضروری ریخته نشود . و او درکی مردمی و خیزش همگانی از قیام داشت نه جاه طلبی روشنفکران انقلابی خداگونه و نجاتبخش خلق . برای همین کمترین وقعی به این هیاهو ی احساساتی دانشجویی /چریکی متفرعن ننهاد و انقلاب را با صبر و کمترین تلفات و بیشترین حفاظت از جان مردم به اذن الهی پیش برد .
حکایت امروز چپ ، که هیچ دانایی و درکی از سیاست صبورانه ولی فقیه ندارد ، همان روح چپ جاهل دیروز را باز می تاباند .
جدال نه اطلاع و نه خبر ونه اشراف به وضع موجود ایران دارد و نه از خواست طبقات مختلف جامعه خبر دارد و نه تحلیل ولقعگرایانه از چالش های داخلی و نیز واقعیت وزن نیروهای غربگرا در خکمرانی و در جامعه بدست می دهد و همین طور مثل بچه ای شلوغ فریاد متناقض سر می دهد .
۳_ تناقض این چپ آن است که از یکسو خواهان گشودن حکمرانی به سوی نا اهلان است که طی ۴۶ سال مدام قانون ستیزی و غربزدگی و ضدیت با انقلاب و اسلام و انقلاب اسلامی، کارشان بود و حالا حضرات می گویند انقلاب ارث پدر کسی تیست و این دست پروردگان قدرت جهانی مستکبر را وارد حکومت کنید که اینان وطنپرستان دانشمند هستند .
حالا فن مغالطه و مغالطه های موردی را و خود دا برحق نشان دادن بر اساس معرفی موارد مغالطه بخارایی و شوپنهاوری ببینید که به چه پارادوکسی پدید می آورد : ما چگونه هم به شدت دادن رفتار مقاومتی و انقلابی رو کنیم و هم ضد انقلابیون بین المللی!!! را وارد دستگاه حکمرانی کنیم !!!!
۴_ پیداست هر ایرانی اصیل استقلال طلب و آزادی خواه ، هر مومن عدالتخواه و خواهان رشد و بلوغ اجتماعی و پایان دادن به میراث های عقب مانده قجری ، خواهان اصلاح وکاستی ها هستند ، اما ضمنا هر فرد منتقد باید همه زوایای موضوع را بشناسد . بداند ما در چه وضعی هستیم تت بداند چه تاکتیکی درست است . اصل آن است که از نظر استراتژیک شما ،خواهان رشد و استقلال و استقامت علیه نظام فرعونی سلطه هستید یا مدافع سرسپردگی و پذیرش ولایت غرب شیطانی نفس می کشید . اما مشکل اینان هن است که همان هدف اسراییل را در ایجاد تشتت و تشویش و بی اعتمادی نسبت به سرپرستی ولی فقیه به اجرا در می آورند و با سلاح ایران دوستی، ایران را به خودباختگی می کشانند و با نقاب انقلابی ایران را به دام نظام سلطه می اندارند .
دست شستن از نظام ولایت فقیه و بدروغ سبب بی اعتمادی مردم نسبت به جمهوری اسلامی شدن ، آغاز عذاب بزرگ بی عزتی و شکست و فروپاشی خواهدبود . اقتدار ایران با متحد نگاه داشتن مروم بگرد ولایت فقبه محقق می شود نه نفی قوت های موجود جمعوری اسلامی و مردم را دچار رعب و پراکندگی کردند.!
خرابکاری و دشمنی باطل علیه حق پایان ندارد ، مهم آن است ما بدروغ قدرت های موجود خو را نفی نکنیم و تصوری ضعیف از ایران نسازبم . نقدی که سرشار از مرض و بدگویی و سیاه نمایی و دروغ وتحقیر است هرگز به سود استقامت نیست . ابنوتناقض مبین بک دروغ بزرگ در شالوده دیدگاه چپ افراطی است .
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
ابراهیم قاسمپور در گفتوگو با جامجم؛
گفتوگو با دکتر مراد عنادی، مدیرعامل موسسه«جامجم» در آستانه بیست و ششمین سالگرد انتشار این روزنامه
در گفتوگوی اختصاصی با نماینده جنبش جهاد اسلامی در تهران مطرح شد